جدول جو
جدول جو

معنی عمرو اسدی - جستجوی لغت در جدول جو

عمرو اسدی
(عَ رِ اَ سَ)
ابن شاس بن عبید بن ثعلبۀ اسدی، مکنی به ابوعرار. از شعرای دورۀ جاهلی بود. او اسلام آورد و در جنگ قادسیه شرکت کرد و اشعاری درباره این جنگ دارد. وی در حدود سال 30 ه. ق. درگذشت. رجوع به ابوعرار شود. (از الاعلام زرکلی از الاغانی و الاصابه). ابن الندیم در الفهرست آرد که دیوان عمرو بن شأس را ابوسعید سکری و اصمعی و ابن حبیب گرد کرده اند
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ ری)
محمد بن عثمان بن سعید اسدی کوفی، مکنی به ابوجعفر و مشهور به عمروی است. وی از دومین نواب خاصۀ اربعۀ حضرت ولی عصر (ع) بود. و در امانت، عدالت وعفت همچون پدر خویش (عثمان بن سعید) بوده است. وی درجمادی الاولای سال 304 یا 305 ه. ق. درگذشت و قبرش دربغداد نزدیکی درب سلمان قرار دارد و در آنجا مشهور به شیخ خلانی است. رجوع به ریحانهالادب ج 3 ص 133 شود
لغت نامه دهخدا
(عُ مَ رِ اُ سَیْ یِ)
ابن یزید بن عمیر. از بنی اسید، از بنی تمیم. وی از مردم شجاع روزگار بنی مروان بود که بسال 109 ه. ق. مالک بن منذر بن جارود رئیس شرطۀ بصره او را به فرمان خالد بن عبدالله قسری والی عراق بکشت. (از الاعلام زرکلی از تاریخ طبری ج 8 ص 191، و رغبهالامل ج 2 ص 76)
عمر بن یزید. یکی از شجعان رؤسای مقدم در ایام بنی مروان. روزی یزید بن عبدالملک او را یاد کرده گفت: هذا رجل العراق. وی بدست مالک المنذر بن الجارود بسال 109 هجری قمری مقتول شد. (اعلام زرکلی ج 2 ص 725)
لغت نامه دهخدا
(عَ رِ اَ)
ابن لحی ّبن حارثه بن عمرو بن مزیقیاء ازدی. از ملوک عرب در عهد جاهلیت. وی نخستین کسی است که دین ابراهیم (ع) را تغییر دادو اصنامی از بلقاء شام به حجاز آورد و آنها را در کعبه قرار داد و اعراب را به پرستش آنها فراخواند. ظاهراً او در اوایل قرن سوم میلادی میزیست. (از الاعلام زرکلی). رجوع به حبیب السیر چ تهران ص 22 و حام شود
لغت نامه دهخدا
(مَ)
نام مغی. (اسدی). نام یکی از آتش پرستان. (جهانگیری) (برهان). نام مردی بوده از پیروان زردشت. (آنندراج) (انجمن آرا). در اسدی شعر ذیل از ابوالعباس عباسی به شاهد این لغت آمده است اما معنی آن روشن نیست:
و یا فدیتک امروزتو به دولت میر
توانگری و بزرگی و مرس را جینی
؟
لغت نامه دهخدا